چند روز بود پیک موتوری شرکتمون می گفت که یه سفره خونه جدید وسط بازار پیدا کرده و اصرار می کرد یه روز بریم .بالاخره دیروز عزم و جزم کردیم ، ظهر که شد 4نفری با دوتا موتور راهی شدیم .اول بگم که من از موتور سواری متنفرم و هیچ وقت سعی نکردم یاد بگیرم ولی باید بگم دیدن تهران رو ترک موتور، واقعا برام جالب بود . انگار وارد یه بخشی از جامعه شهری تهران شدم که تا اون موقع بهشون دقت نکردم. وقتی از مسیرها و معابرشون عبور می کنی تازه متوجه میشی که مثل گله مورچه ها می مونن و چقدر زیادن . حرکتشون Nonstop و بی وقفه است پشت هیچ سدی متوقف نمیشن ، چراغ قرمز و موندن تو ترافیک براشون بی معنیه و از هر سوراخ سنبه ای رد می شن .با این اوصاف در عرض 17دقیقه از یوسف آباد تا پامنار رفتیم از کوچه پس کوچه تنگ و تاریک عبور کردیم با دیدن فضای اونجا خودمو اماده کرده بودم که سفره خونه کثیف و داغون روبرو بشم اما برخلاف انتظار یه محل خیلی خوشگل و تمیز و کاملا سنتی بود .از یه هشتی وارد یه سرسرا می شدی که یه حوض مستطیلی بزرگ وسطش بود دور تادورش بصورت دو طبقه حجره هایی بود که داخل هر کدوم تخت زده بودن و یه راه پله می خورد که می رفت طبقه بالا، هر کی تو حجره خودش می تونست راحت و بدور از دید دیگران استراحت کنه در فضایی کاملا خنک و آروم وبدور از هیاهو و گرمای تابستونی بازار ... منوی غذاشون دیزی ساده ، بزباش و املت بود با مخلفات ،ما 4تا دیزی پر ملات با مخلفات کامل بعلاوه چایی سفارش دادیم ،دست آخرحضرات دوتا قلیون هم کشیدن ، همه اینها مجموعا شد 24500تومن .باور کردنی نبود خلاصه تجربه خوبی بود هم شکم سیر می شد هم حس کنجکاوی و ماجراجویی . ارزشه مرخصی ساعتی رو کاملا داشت .
عمرا اگه بتونم خودم تنهایی اونجا رو پیدا کنم .