ضیافت شبانه شیرها

درسکوت شبانه دشت ،صدای سم گاومیشها شنیده می شود که خسته از یک چرای روزانه ، با شکم های پر ، آهسته برروی زمین نمناک قدم برمی دارند. آسمان دشت بی ستاره و ابری است وچشم های کمسوی گاوها نزدیکترین فاصله ها را تشخیص نمی دهد وتنها از صدای نفسها وسمهایشان با گله همراهی می کنند .هراز گاهی صدای پرزدن پرنده ای از میان چمنزار شنیده می شود که با نزدیک شدن گله به پرواز در می آید . لذت شکم های سیر با لمیدن بر روی چمنزار و یک خواب شبانه دو چندان می شود ،گله در جستجوی تکه زمینی خشک همچنان گام برمی دارند. 

 کمی آن طرف تر ،دسته ای ازکبک ها به پرواز در می آیند وصدایشان در فضای دشت می پیچداما کمی بعددوباره همه جا ساکت می شود و بازهم صدای نفسهای گاوهاست که شنیده می شود . 

پس از سکوتی کوتاه سم گاوها صدای لرزشی را احساس می کند که هر لحظه نزدیک تر می شود .گله رم می کندوهر کدام به سمتی می دوند - چیزی درحال نزدیک شدن است -صدای غرش شیرها حس ترس را بیشتر می کند. گاوها، هر کدام با شکمهای سنگین و چشم های کمسو به مکانی نامعلوم در تاریکی می گریزند همهمه ای دشت را فرا می گیرد .   

یکی از گاوها زمین می خورد و شیرها برویش هجوم می آورند ، گله نفس زنان از حرکت باز می ایستند و خرناسهای گاوی را که زمین خورده و حنجره اش میان دندان شیرهاست می شنوند. در حالی که وحشت زده بهم نزدیک می شوند هیچ کس نمی داند کدامشان طعمه شیرها شده است شاید هر یک خوشحال اند از اینکه خوش اقبال تر از آن گاو نگون بخت بوده اند و فکر می کنند که اگر فردا کمتر بخورند به هنگام حمله شیرها ، راحت  تر خواهند گریخت . 

گله که کاملا خسته شده است پس از کمی راهپیمایی برروی زمین نیمه خشک می نشیند و نشخوار کنان به صدای شیرهایی گوش می کند که بر سر شکار امشب جمع شده اند. 

صبح که دشت روشن می شود ، گاوها از بوی علف تازه بیدار می شوند وبدون آنکه بخواهند دیشب را بخاطر بیاورند ، مشغول چرا می شوند و بی توجه از کنار استخوان هایی که دیشب توسط شیرها خورده شده است ، رد میشود. 

کمی دورتر ، بر روی تپه ای مشرف بر دشت ، شیرها در سایه لمیده اند واز دور مراقب کفتارهایی هستند که اطراف گله پرسه می زنند تا مبادا آرامش گله را بهم بزنند و گاوها نتوانند خوب بچرند و ضیافت شبانه شیرها ، طعم خوش گاو میش شکم پر را ازدست بدهد .